مرا ببخشید که امیدوار نیستم
که شادتان نمی کنم
مرا ببخشید که نمی گویم آرزوهایتان را دنبال کنید
که نمی گویم به زندگی لبخند بزنید
مرا ببخشید که گاهگاهی شما را شریک غم های ریزو درشت خودم می کنم
که هرگز نشاطی نبوده تا با شما قسمت کنم
مرا ببخشید که نوشته هایم سرد و بی روحند
و بوی درد می دهند
و حال خوشتان را خراب می کنند
مرا ببخشید...
من همینم...
دلداده ای دور از معشوقش
اسیر دستانی که عطر نفسهایش را ندارند
از من جز آه و غم چیزی به شما نمی رسد
مرا ببخشید...
لینک ثابت
بازدید : 154
خســــــــــتــــهـــــــ امــــ
خسته تر از رودی که همیشهـــ از یک مسیــر میگذرد
خستهــ تر از پرنده ای اسیــر که جز میلهــ های تنگ قفســــ چیزی بالش را نوازش نمیکند
خستهــ ام از اینهــمهـــ روزهای بی تو
که در روزمرگی امـــ تکثیر میشوند
خستهـــ ام از تمامـــ دروغهایی که می شنومـــ و خودم را میزنم به نفهمیدن
خستهـــ ام از اینهــمهـــ خیال پوچ
از اینهــمهـــ عشق های بی سرانجامـــ
خستهـــ ام از زندگی بی نتیجهـــ امــ
دلمـــ یک بغل امیـــد میخواهــد
یک دنیا دعای مستجاب
دلتنگمـــ
حیف که این رنج عمیق را در من نمیبینیـــ
لینک ثابت
بازدید : 134
من اگر همه ی دنیایم بن بست باشد
اگر هیچ راهی به روشنی نداشته باشم
اگر هیچ کس مرا نخواهد
باز هم میتوانم زنده بمانم
ولی
اگر ذره ای تو مرا نخواهی
بی درنگ خواهم مرد
لینک ثابت
بازدید : 129
یادت هست؟
گفتم احساس من به تو بالاتر از عشق است؟
شنیده ام بالاتر از عشق... میشود جنون!
چه حالیست این جنون!
یعنی عاشق به جایی میرسد که برای معشوقش هر کاری میکند...
هر کاری!!!!
احساس میکنم لذتی بالاتر از گفتن دوستت دارم پیدا کرده ام...
من مجنون توام!!!!
باید بگردم... دنبال بالاتر از جنون...
لینک ثابت
بازدید : 146
این روزها کمی حالم خراب است
اگر نیستم
اگر نمی ایم
اگر ساکت شده ام
حال خوشی ندارم
فکر از دست دادن تو...
فکر ندیدن تو...
فکر اینکه حتی زمانی برای شنیدن صدایت نداشته باشم...
حال مرا بدتر میکند
کاش اینجا بودی
در امتداد دستهایم مینشستی
و من تمام دلهره ام را بغض میکردم و روی شانه ات اشک میریختم
و دیگر هیچ ترسی نداشتم
سخت است نیازمند کسی باشی که نیست!
که هرلحظه دلت هوایش را بکند پیدایش نمیکنی...
سخت است
لینک ثابت
بازدید : 135
بعضی شبها
سایه ی گرگهایی را روی دیوار میبینم
انگار اگر اراده کنند به آنی مرا تکه تکه میکنند
بعضی شبها گمان میکنم تمام تاریکی شب روی زندگی ام فرود آمده
و دیگر هیچ روزنه ی امیدی نیست
بعضی شبها
نمیتوانم بخوابم
تا صبح به سایه ها نگاه میکنم
و خودم را طعمع ی ضعیفی میبینم
هر لحظه منتظرم تمام شوم
و اثری از من نماند
بغض دارم
ماه من!!!
دلم که میگیرد با اینکه نمیدانم چقدر حالم را میفهمی
فقط و فقط گوشهای تو را برای شنیدن میخواهم
و صدای تو را برای آرام شدن
میدانم روزیکه در چشمانت خیره شوم
نمیتوانم از غمهایم بگویم
تو
آرامم میکنی تنها با یک نگاه
اگر پیامبر بودی
برای اثباتت
معجزه ی چشمانت کافی بود
امشب... بسیار دلگیرم و بغضها امانم را بریده اند
و سایه ها خوابم را میدزدند
کاش بودی
دلم آرامش حضورت را میخواهد
لینک ثابت
بازدید : 144
هر روز برایت چند خطی دلتنگی مینویسم
هر روز ذره ای از دلتنگی ام را سر این صفحه ها خالی میکنم
تو را نمیدانم ولی من
این دوری را تاب نمی آورم
میدانم روزی که دیر نیست
پای همین صفحه های بی جان از نفس می افتم
و قصه ی عاشقی من هم تمام میشود
وقتی تک تک خطوط را میخوانی به یاد داشته باش
من ذره ذره ی وجودم را لغت کردم
و برای "تـــو" سرودم
"تویی که تنها آرزوی منی"
همان آرزوی محال همیشگی...
کاش اینجا بودی
لینک ثابت
بازدید : 305